عذاب وجدان دارم و نگرانم" چطوری بر نگرانی م غلبه کنم؟
ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 20 ساله )
سلام خداقوت
مشکل من اینه که یکسال و چند ماه از عقد با همسرم میگذره و نزدیک ۷ ماه از عروسیم
راستش آشنایی من با شوهرم از طریق اینترنت بود
دو شخص کاملا مذهبی هستیم
راستش نخواستیم خانواده هامون بدونن که نحوه آشناییمون چجور بوده
این شد که همسرم اومد مسجد محل زندگی ما و اونجا من رو دید
و بعد هم مادرش رو فرستاد خواستگاری
آشناییمون رو گفتن از طریق این بود که همسرم میومده مراسم توی مسجده ما
و من رو در راه مسجد میدیده
الان عذاب وجدان دارم .سر نمازا از خدا میخوام که ببخشه منو
خیلی التماس کردم خدارو که ببخشه هردومون رو
واینکه از قضیه آشناییمون تنها خواهرم باخبره
و همش میترسم که لو بده و بگه به پدر و مادرم
از زندگیم از شوهرم خداروشکر خیلی راضی ام
از اینکه به پدرو مادرم دروغ گفتم ناراحتم
و اینکه همش خواهرم خواستگارایی که در مورد من هستش
و موقعیت از نظر شغلی و خونه بهتری داره بهم بگه
نمیدونم قصد آزاره من رو داره یا حسودی یا چی
خواهرمم ازدواج کرده
و هر موردی که میشه و در مورد من میاد به مادرم میگه
مادرمم به من میگه
تا چند روز فکر و ذهنمو مشغول میکنن
همش با خودم تکرار میکنم تا ذهنم درگیر نشه
(از اخلاق طرف بی خبری از طرز فکر و رفتار طرف بی خبری)
ولی انگار شوهرمو دوست دارن بکوبن توی سرم
من خداروشکر از شوهرم راضی ام
شوهرمم همه کار کرد تا به من برسه و مشخصه از عمق وجود دوستم داره
الحمدلله
و امیدوارم خدا ببخشدمون به خاطر اشتباهمون
نمیدونم چیکار کنم عذاب روحی توی اینجور مواقعم کم بشه
حرف مردم وگفتن خواستگارایی که الان سرو کلشون پیدا میشه.. خیلی آزار دهنده اس برام
ممنون که راهنمایی میکنین
مشاور (خانم موحدنساج)
اینکه خواهرتان چنین مواردی را به شما بگوید عجیب نیست ولی شما با توجه به علاقتان به زندگی مشترکی که دارید نباید به آن فکر کنید، ذهنتان را به سمت خصوصیا مثبت و زیبای همسرتان سوق دهید و سعی کنید روز به روز بر بهتر کردن روابط خود کمک کنید تا همیشه در کنار هم خوشحال و راضی باشید.به ذهنیات دیگران اهمیت ندهید و راه خودرا در پیش گیرید. به خدا توکل کنید و مطمئن باشید به آرامش خواهید رسید.
موفق باشید
بیشتر بخوانید:
چگونه بر نگرانی غلبه کنیم؟
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}